گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر خانواده
جلد دوم
. آیه (مگر فرزند براي خدا ممکن است)
اشاره



ما کانَ لِلَّهِ أَنْ یَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحانَهُ إِذا قَضی أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ هرگز براي خدا شایسته نبود فرزندي انتخاب کند، منزه
است او، هرگاه چیزي را فرمان دهد، میگوید: موجود باش، آن هم موجود میشود. ( 35 / مریم)
شرح آیه از تفسیر نمونه
دارا بودن فرزند، آن چنان که مسیحیان در مورد خدا میپندارند، با قداست مقام پروردگار سازگار نیست، از یک سو لازمه آن
جسم بودن و از سوي دیگر محدودیت و از سوي سوم نیاز و خلاصه خدا را از مقام قدسش زیر چتر قوانین عالم ماده کشیدن و او
را در سر حدّ یک موجود ضعیف و محدود مادي قرار دادن است.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
ما کانَ لِلَّهِ أَنْ یَتَّخِ ذَ مِنْ وَلَدٍ هرگز براي خدا نزیبد که فرزندي براي خود برگیرد؛ و این دروغ و خرافه در خور ذات پاك او نیست؛
چرا که فرزند باید از جنس پدر باشد و میدانیم که خدا، نه نظیر و همتایی دارد و نه همانند و همپایهاي. بنابراین، پندار فرزند در
براي نفی جنس آمده و منظور این است که خدا هیچ گونه فرزندي نگرفته « مَنْ » مورد او پوچ و امکانناپذیر است. گفتنی است که
است و نسبت دادن فرزند یا فرزندان به ذات پاك او دروغ و خرافهاي رسواست. و آنگاه در ادامه آیه، به تنزیه خدا پرداخته و
میفرماید: سُبْحانَهُ ذات پاك و پرشکوه او از این اوهام و خرافات و عیب و نقصها پاك و منزّه است. و در آخرین فراز آیه نیز در
اشاره به دلیل ولادت مسیح از دوشیزهاي پاك و ازدواج ناکرده میفرماید: إِذا قَضی أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ. او هنگامی که
چیزي را اراده نماید و بخواهد پدیده و یا انسانی را بیافریند، (صفحه 97 ) کافی است که تنها به آن مفهوم مورد نظر فرمان دهد که
و بیدرنگ پدیدار و موجود میگردد. به بیان دیگر اینکه، هیچ چیز و هیچ کاري در برابر اراده و قدرت بیکران خدا، !« باش »
ناممکن نیست و انجام هر کار و هرچیزي که بخواهد براي او آسان است و او اراده فرمود که مسیح را از مادري پاك و مرد ندیده
بیافریند و او را در گاهواره به سخن درآورد و نعمت گران رسالت و وحی را به او ارزانی دارد … مگر نه اینکه آدم را از مشتی
خاك و بدون داشتن پدر و مادر و ریشه و تباري پدید آورد؟
( گرامیداشت مقام والاي مادر( 1
و نیز در این آیات نشان میدهد که در گرامیداشت مادر نباید تنها به این بسنده شود که روزي به نام مادر معرفی شود و یا به او
هدیهاي در خور تقدیم گردد، بلکه باید به راستی حق شناس زحمات و فداکاريهاي مادر بود و با همه وجود خدمتگزار او بود و
بهشت خدا و خوشنودي او را در خدمت به او جستجو کرد؛ که در اینجا تنها به چند روایت بسنده میشود. 1 ششمین امام نور
آورده است که: مردي نزد پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله آمد و گفت: یا رَسُولَ اللّهِ مَنْ اَبَرُّ؟ هان اي پیامبر گرامی! مرا راهنمایی
کن که به چه کسی نیکی کنم تا رستگار گردم؟ پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله فرمود: به مادرت! قالَ: اُمُّکَ! پرسید: پس از
صفحه 97 از 369
نیکی به مادر به چه کسی؟ قالَ: ثُمَّ مَنْ؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: باز هم به مادرت. قالَ: اُمُّکَ! آن بنده خدا براي سومین بار
پرسید: پس از مادر به چه کسی؟ قالَ: ثُمَّ مَنْ؟ پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله فرمود: بازهم به مادرت. قالَ: اُمُّکَ! و هنگامی که
براي چهارمین بار پرسید دیگر به چه کسی؟ ثُمَّ مَنْ یا رَسوُلَ اللّهِ؟ ***** 1. مترجم. (صفحه 98 ) آنگاه بود که پیامبر صلی الله علیه
2 و نیز از آن حضرت آوردهاند که جوانی براي حرکت به سوي میدان نبرد و براي جهاد در ( و آله فرمود: به پدرت. قالَ: اَباكَ.( 1
راه حق و فضیلت آماده شده بود که نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد تا او را بدرود گوید که آن حضرت ضمن گفتگو از او
پرسید که: أَلَکَ والِدَةٌ؟ جوان عزیز! آیا مادرت در قید حیات است و در کنار تو زندگی میکند؟ او پاسخ داد: آري اي پیامبر خدا!
مادرم زنده است. آن حضرت فرمود: فَالْزِمْها فَاِنَّ الْجَنَّۀَ تَحْتَ قَدَمِها.( 2) اینک که چنین است، برو و در خدمت مادر باش و در حق
او نیکی کن که بهشت زیر پاي مادر است. و بدین وسیله او را از جهاد کفایی معذور شمرد و به خانه فرستاد تا حقشناس و
خدمتگزار مادرش باشد. 3 گرامیداشت مادر در نظرگاه اسلام و پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان نور، به گونهاي است که خود
عنوان مادري و مقام مادري را بها میدهند و براي او حقوق و حرمت ارزانی میدارند و نیکی به او را از وظایف انسانها و از حقوق
بشري او مینگرند؛ براي نمونه: از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله دراین مورد آوردهاند که فرمود: ثَلاثَۀٌ لَیْسَ لَاِحَدٍ فیهِنَّ رُخْصَۀٌ:
لامانَۀِ لِمُسْلِمٍ کانَ اَوْ کافِرٍ. ( 3) سه اصل انسانی است که 􀁴 اَلْوَفاءُ لِمُسْلِمٍ کانَ اَوْ کافِرٍ، و بَرُّ الْوالِدَیْنِ مُسْلِمَیْنِ کانا اَوْ کافِرَیْنِ، وَ اَداءُ ا
رعایت آنها بر هر انسانی لازم آمده و تخلف و سرپیچی از آنها نارواست: 1 نخست اصل وفاداري و پايبندي به عهدها و پیمانها،
( 3. مجموعه ورّام، ج 2، ص 121 . (صفحه 99 . 2. جامِع السّعادات، ج 2، ص 261 . خواه ***** 1. وَسائل الشّیعَه، ج 15 ، ص 208
طرف پیمان توحیدگرا باشد یا کفرگرا. 2 پس از آن نیکی به پدر و مادر، خواه مسلمان باشند و یا نامسلمان. 3 و دیگر امانتداري و
اداي امانت، خواه طرف انسان با ایمان باشد و یا بیایمان. 4 و نیز از پنجمین امام نور آوردهاند که فرمود: ثَلاثَۀٌ لَمْ یَجْعَلِ اللّهُ لَاِحَدٍ
لامانَۀِ اِلَی الْبَرِّ وَ الْفاجِرِ، وَ الْوَفاءُ بِالْعَهْدِ لِلْبَرِّ وَ الْفاجِرِ، وَ بَرُّ الْوالِدَیْنِ بَرَّیْنِ کانا اَوْ فاجِرَیْنِ.( 1) سه اصل انسانی و 􀁴 فیهِنَّ رُخْ َ ص ۀً: اَداءُ ا
جهان شمول است که خدا آنها را بر همگان لازم ساخته و به کسی اجازه سرپیچی نداده است: 1 نخست اصل امانتداري و اداي
امانت، خواه طرف شما شایسته کردار باشد و یا بداندیش و گناهکار. 2 دیگر اصل وفا و وفاداري و وفاي به پیمانها، خواه طرف
. پیمان شما درستکار باشد و یا بدکار. 3 و دیگر نیکی به پدر و مادر، هرکه میخواهند باشند، درستکار و یا گناهکار. ***** 1
( کافی، ج 2، ص 161 . (صفحه 100
209 . آیه
اشاره
وَ إِنَّ اللَّهَ رَبِّی وَ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِ راطٌ مُسْتَقیمٌ و خداوند پروردگار من و شماست، او را پرستش کنید، این است راه راست. ( 36
/ مریم)
شرح آیه از تفسیر نمونه
آخرین سخن عیسی بعد از معرفی خویش با صفاتی که گفته شد این است که بر مسأله توحید، مخصوصا در زمینه عبادت تأکید
کرده است. و به این ترتیب مسیح از آغاز حیات خود با هر گونه شرك و پرستش خدایان دوگانه و چندگانه مبارزه کرد و همهجا
تأکید بر توحید داشت، بنابراین آن چه به عنوان تثلیث (خدایان سهگانه) در میان مسیحیان امروز دیده میشود، به طور قطع بدعتی
( است که بعد از عیسی گذاشته شده و ما شرح آن را در ذیل آیات 171 سوره نساء بیان کردیم.( 1
صفحه 98 از 369
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
روز حسرت و دریغ بیدادگران
در آیه مورد بحث سخن از توحید گرایی و یکتاپرستی است و میفرماید: وَ إِنَّ اللَّهَ رَبِّی وَ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ و بیگمان خداي یکتا
پیوند بخورد و … « انّی عبداللّه » پروردگار من و پروردگار شماست، پس تنها او را بپرستید. ممکن است آیه مورد بحث به آیه
منظور این باشد که: بیگمان خدا پروردگار من و پروردگار شماست؛ پس تنها او را بپرستید و نیز ممکن است آغاز سخن و کلام
حق باشد. هذا صِ راطٌ مُسْتَقیمٌ. این است راه راست و بیانحراف که باید هماره در آن گام سپارید. و به باور پارهاي منظور این است
که: آنچه خدا به من وحی فرموده و آنها را به شما رساندم، همان دین درست و آیین راست و بیانحراف خداست. ***** 1- به
( جلد 4، صفحه 224 مراجعه شود. (صفحه 101 « تفسیر نمونه »
210 . آیه
اشاره
فَاخْتَلَفَ الْأَحْزابُ مِنْ بَیْنِهِمْ فَوَیْلٌ لِلَّذینَ کَفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ یَوْمٍ عَظیمٍ ولی (بعد از او) گروهها از میان پیروان او اختلاف کردند واي به
حال کافران از مشاهده روز بزرگ (رستاخیز). ( 37 / مریم)
شرح آیه از تفسیر نمونه
تاریخ مسیحیت نیز به خوبی گواهی میدهد که آنها تا چه اندازه بعد از حضرت مسیح درباره او و مسأله توحید اختلاف کردند
دانشمندان بزرگ مسیحی) تشکیل داد که ) « اُسْقُفْها » امپراطور روم مجمعی از « قسطنطین » این اختلافات به اندازهاي بالا گرفت که »
یکی از سه مجمع معروف تاریخی آنها است، اعضاي این مجمع به دو هزار و یکصد و هفتاد عضو رسید که همه از بزرگان آنها
بودند، هنگامی که بحث درباره عیسی مطرح شده، علماي حاضر نظرات کاملاً مختلفی درباره او اظهار داشتند و هر گروهی
عقیدهاي داشت. بعضی گفتند: او خدا است که به زمین نازل شده است، عدهاي را زنده کرده و عدهاي را میرانده، سپس به آسمان
صعود کرده است. بعضی دیگر گفتند: او فرزند خدا است و بعضی دیگر گفتند: او یکی از اقانیم ثلاثه (سه ذات مقدس) است، اَبْ
و اِبْن و روُح الْقُدُس (خداي پدر، خداي پسر و روحالقدس) و بعضی دیگر گفتند: او سومین آن سه نفر است: خداوند معبود است،
او هم معبود و مادرش هم معبود. سرانجام بعضی گفتند: او بنده خدا است و فرستاده او و فرقههاي دیگر هر کدام سخنی گفتند: به
طوري که اتّفاق نظر بر هیچ یک از این عقاید حاصل نشد، بزرگترین رقم طرفداران یک عقیده 308 نفر بود که امپراطور آن را به
عنوان یک اکثریت نسبی پذیرفت و به عنوان عقیده رسمی از آن دفاع کرد و بقیه را کنار گذاشت، اما عقیده توحید که متأسفانه
( جلد 5، صفحه 436 . (صفحه 102 ،« تفسیر فی ظلال » -1 ***** (1) «. طرفداران کمتري داشت در اقلیت قرار گرفت
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
در مورد یکتاگرایی و یکتاپرستی، پس از او « مسیح » در آیه مورد بحث میفرماید: فَاخْتَلَفَ الْأَحْزابُ مِنْ بَیْنِهِمْ امّا با همه سفارشهاي
گروهها از میان پیروانش به کشمکش پرداختند و هر گروه راهی در پیش گرفت و درگیريها و کشمکشهاي مذهبی پدید آمد.
منظور از کشمکشهاي مذهبی این است که هر گروهی باور و برداشتی بر خلاف گروه دیگر داشته باشد و بر آن تعصب ورزد. و
صفحه 99 از 369
به مفهوم گروهی است که داراي مرام و مسلک خاصی باشد. به باور قتاده و مجاهد منظور آیه ،« حِزْب » نیز جمع « اَحْزاب » واژه
دستخوش کشمکش شدند؛ گروهی که به مسیحیان « عیسی » شریفه این است که، پس از او گروههاي اهل کتاب در مورد شخصیّت
معروف شدند او را پسر خدا عنوان دادند و گروه « نِسطوریه » شهرت یافتند، او را خدا اعلان کردند و گروهی که به « یعقوبیه »
داشتند او را اقنوم سوم خواندند. امّا مردم مسلمان و گروهی از مسیحیان که بر باور و عقیده درست « اسرائیلیه » دیگري که عنوان
خویش استواري نشان دادند، او را بنده راستین خدا و پیامبر برگزیده او شناختند، چرا که آن حضرت خویشتن را این گونه وصف
در آیه شریفه، به باور پارهاي زاید است و مفهوم آیه این است: پس از او در میان گروهها کشمکش « مِن » فرمود. گفتنی است که
پدیدار گردید … فَوَیْلٌ لِلَّذینَ کَفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ یَوْمٍ عَظیمٍ. در تفسیر این فراز دو نظر است: 1 به باور گروهی منظور این است که،
به خدا و پیامبر او کفر ورزیدند، هنگامی که در روز رستاخیز و در صحراي هراسانگیز محشر « مسیح » آن کسانی که در مورد
حضور یابند، دچار عذابی سخت و دردناك خواهند شد. و بدان دلیل روز رستاخیز، روز بزرگ وصف شده است، که هراس و
2 امّا به باور گروهی دیگر منظور آیه این است که، پس واي به حال آنان که در روز ( وحشت آن روز بسیار است. (صفحه 103
رستاخیز رسوا خواهند شد.
211 . آیه
اشاره
أَسْمِعْ بِهِمْ وَ أَبْصِ رْ یَوْمَ یَأْتُونَنا لکِنِ الظَّالِمُونَ الْیَوْمَ فی ضَ لالٍ مُبینٍ چه گوشهاي شنوا و چه چشمهاي بینایی (در آن روز) که نزد ما
میآیند پیدا میکنند؟ ولی این ستمگران امروز در گمراهی آشکارند. ( 38 / مریم)
شرح آیه از تفسیر نمونه
روشن است که در عالم آخرت پردهها از برابر چشمها کنار میرود و گوشها شنوا میشود، چرا که آثار حق در آنجا به مراتب از
عالم دنیا آشکارتر است، اصولًا مشاهده آن دادگاه و آثار اعمال، خواب غفلت را از چشم و گوش انسان میبرد و حتی کوردلان
آگاه و دانا میشوند، ولی چه سود که این بیداري و آگاهی به حال آنها مفید نیست.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
در آیه مورد بحث در ترسیم گوشهاي از حال و روز آنان میفرماید: اَسْمِعْ بِهِمْ وَ اَبْصِ رْ یَوْمَ یَأْتُونَنا آن روز که نزد ما میآیند چه
شنوا و بینا هستند. این ترجمه آیه است، امّا در تفسیر آن دو نظر آمده است: 1 به باور گروهی منظور این است که، این کفر گرایانی
که در این جهان گوش شنوا و چشم بینا براي شنیدن و دریافت حق ندارند، در روز رستاخیز که نزد ما میآیند چشم و گوششان باز
میشود و همه حقایق را میشنوند و میبینند. در تأیید این بیان، در آیه دیگري میفرماید …: فَکَشَ فْنا عَنْکَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْیَوْمَ
منظور این است « جُبّائی » حَدیدٌ.( 1) امّا پردهات را از برابر دیدگانت برداشتیم و دیدهات امروز تیز است و خوب میبیند. 2 امّا به باور
که: هان اي پیامبر! آنان را بشنوان و به ***** 1. سوره ق، آیه 22 . (صفحه 104 ) آنان نشان ده و برایشان روشنگري نما که در روز
رستاخیز از راه بهشت و پاداش پرشکوه خدا گمراه خواهند بود و به آنجا نخواهند رسید. وي میافزاید: به نظر میرسد که منظور
این باشد که: اي پیامبر! سرگذشت پیامآوران خدا را براي مردم بازگو نما، تا آنان را بشناسند و ایمان آورند، چرا که هر کس به
خدا و پیامبرانش ایمان نیاورد، در روز رستاخیز گمراه بوده و از پاداش پر شکوه خدا نومید و محروم خواهد شد. به باور ما دیدگاه
صفحه 100 از 369
نخست بهتر به نظر میرسد. لکِنِ الظَّالِمُونَ الْیَوْمَ فی ضَلالٍ مُبینٍ. امّا بیدادگران اینک که در این جهان هستند و فرصت دارند، پیروي
از هواي دل را بر میگزینند و از راه حق و عدالت انحراف میجویند. با این بیان منظور این است که این بیدادگران در این سرا به
خاطر هواپرستی و خودکامگی کور و کر و نادانند، امّا در سراي آخرت بدان دلیل که پردههاي غرور و غفلت و فریب و وسوسه
( کنار میروند، دانا و بینا میشوند